بهینه
وای بر من گر تو آن گم گشته ام باشی ،که بس بین ما دوره ،که این سو پیر مردی با سپیدی های مو و هزاران بار مردن و رنج بردن با خمی در قامت در این راه دشوار که این سو دستها خشکیده ،دل مرده به ظاهر خنده ای بر لب و گهگاهی خنده ای پیچ در پیچ و هم هیچ و گهگاهی دو خط شعری که گویای همه چیز هست و خود ناچیز . وای بر من اگر آن گم گشته ام تو باشی ، که بس دور است بین ما که آن سو نازنینی ،غنچه ای شاداب وصدها آرزو بر دل ،دل گهواره عشقی که چندی نیست شاید ، و از بازیچه شدن سخت بیزار است و عاشق گشتن و عاشق شدن سخت دشوار است دل نبریدیم گر دل بشکست ،در نشکستیم گر در ببست باور تقدیر به سر داشتیم از پی برداشت هی میکاشتیم ،به گفتگو نشسته ام با خود دل شکسته ام ،غریبه با قصه عشق دل به کسی نبسته ام چه سود که با ندامتم ،تشنه محبت ام ،هرچه زدم نمیبرم راه به ترک عادتم ،گر یار نگیرد مرا دست کم ،بگذرم از شاهررگ تنم،صد بار سفر کردم به عشق مقصودی ،تو فقط مقصد من بودی
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]() ![]()
![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |